- هم خواب
- زنی که با شوهر خود در یک بستر می خوابد، هم بستر
معنی هم خواب - جستجوی لغت در جدول جو
- هم خواب
- زنی که باشوهر خود در یک بستر خوابد هم بستر همسر. توضیح ظاهرا این لفظ را بیشتر برای کسی (زنی) که بصورت غیر شرعی و غیر قانونی هم بستر و همخوابه مردی شده است بکار می برند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هم خواب هم بستر: وین بترکم به بضع همخوابه نیز باید شدن به گرمابه. (دهخدا)، یار مصاحب: همه همخوابه وهمدرد دل تنگ منند مرکب خواب مرا تنگ سفر بگشایید، (خاقانی)
همخوابه بودن هم بستری
Congruent
congruente
congruente
zgodny
согласующийся
конгруентний
congruent
kongruent
congruent
congruente
अनुरूप
สอดคล้องกัน
متطابقٌ
ہم آہنگ
هم بستر
مطالبه
مطابقت
آنکه بسیار خوابد نوام مقابل کم خواب. یا جامه پر خواب. جامه ای که خمل بسیار دارد مقابل کم خواب
آن که در شب به جایی بخوابد، روسپیی که شب نزد کسی خوابد (مقابل تک خواب)، مردی که شبی با روسپیی بیتوته کند
آنکه کم غذا بخورد، کم خوراک
دو یا چند تن که با هم غذا بخورند